سعید احمدی پویا
  • خانه
  • وبلاگ برداشت
  • وبلاگ اشاره‌گر
  • درباره من
  • ارتباط با من
  • رزومه
  • English
  • Menu

نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شب

آبان 21, 1399/0 دیدگاه /در برداشت, تئاتر /توسط سعید احمدی پویا

 

«عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰

عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی ممنوعه که در جامعه سنتی آن سال­های روسیه، گناه نابخشودنی به شمار می­رفته است.

نمایش «آنا کارنینا» به کارگردانی آرش عباسی، برداشتی آزاد از این روایت است. برای بیان این روایت قدیمی، از موقعیتی کاملا مدرن بهره گرفته شده است؛یک برنامه تلویزیونی محبوب و پرمخاطب که در اوج موفقیت قرار دارد. «کیت» که بازیگر فیلم «آنا کارنینا» بوده است و به خاطر بازی در این فیلم بسیار تحسین شده است، در پانصدمین برنامه از یک «تاک شو»، مقابل مجری این برنامه، «وودی» قرار می­گیرد. اما این فقط یک برنامه تلویزیونی معمولی نیست. وودی، همسر سابق کیت بوده که به خاطر یک زن دیگر، وودی او را رها کرده است و حال این برنامه تلویزیونی فرصت گرانبهایی در اختیار کیت قرار داده است که در مقابل چشمان هزاران بیننده تلویزیونی، انتقام آن روزهای سخت را، از وودی بگیرد.

 

 

در ابتدای نمایش، تصور مخاطب این است که وودی، مجری موفق تاک­شو موقعیت هیجان­انگیزی را ساخته است و توانسته با کشاندن بازیگر محبوب فیلم «آنا کارنینا» به برنامه­اش، برنامه­ای متفاوت و جذاب بسازد. اما روند روایت، تصور مخاطب را دگرگون می­کند. کیت با افشاء  نکاتی از زندگی شخصی وودی، او را به چالش می­کشد؛ انگار کیت با قبول پیشنهاد شرکت در برنامه و طراحی پلن دقیق، موقعیت انتقام از وودی را ساخته است؛ اما ریتم تند روایت و عدم اختیار کیت و وودی در هدایت روایت، نشان می­دهد که این موقعیت ساخته تهیه کننده برنامه برای دنبال جذابیت بیشتر و جذب بیشتر مخاطب است؛ به عبارت دیگر رسانه با عیان کردن زوایای خصوصی دو شخصیت سلبریتی، روایت مدرنی از «آنا کارنینا»  می­سازد و برای موفقیت بیشتر برنامه، بسیار بی­رحمانه مجری حودش را زیر چرخ­های سنگین قطار روایت می­اندازد و او را جلوی چشم میلیون­ها مخاطب برنامه تلویزیونی قربانی می­کند تا برنامه جذابی داشته باشد!

نمایش با مونولوگ­های وودی و با بهره­گیری از تیزرهای تبلیغاتی برنامه شروع می­شود. مونولوگ­های سریع و حرکات بدن بازیگر نقش وودی (بهنام شرفی) تماشاگر را آماده برای یک روایت با ریتم تند می­کند. لحن هیچانی و بازی پر از تحرک شرفی، فضای متفاوت پانصدمین برنامه تلویزیونی «وودی­شو» را، به مخاطب منتقل می­کند.

ضرباهنگ نمایش با ورود بازیگر نقش کیت (معصومه رحمانی) با لباس سرتاسر سیاه «آنا کارنینا» تندتر می­شود. وودی با دیدن لباس کیت، به توصیف آن بخشی از فیلم «آنا کارنینا» می­پردازد که کیت این لباس را پوشیده است؛بخشی از فیلم که مواجهه آناکارنینا با ورنوسکی است. این ترفند خالق برنامه است؛ تهیه­کننده­ای که هیچ­وقت بر روی صحنه نمی­آید اما سنگینی حضورش در تمامی دقایق نمایش احساس می­شود. او با آگاهی از احساسات و خاطرات شخصی مجری برنامه، با طراحی یک لباس خاص برای کیت، روایت را به مسیر دلخواه خود هدایت می­کند.

 

 

مونولوگ جای خود را به دیالوگ­های پینگ­پونگی می­دهد. کنش­های غافلگیرانه و واکنش­های لحظه­ای، بستری  برای بیان روایت و آغاز یک دوئل بین دو بازیگر نمایش می­شود؛ دوئلی در نیمه­شب جلوی هزاران تماشاگر تلویزیونی. کشمکش وودی و کیت از یک مصاحبه در برنامه عامه­پسند تلویزیونی به یه یک کشمکش دراماتیک تبدیل می­شود. این بار، جای مهمان و میزبان عوض می­شود و وودی مورد هجمه مهمان قرار می­گیرد.

روایت با بهره­گیری از موتیف­های دقیق، سعی در پرداخت شخصیت­های نمایش می­کند. در ابتدای نمایش، شخصیت نمایشی آنها به تصویر کشیده می­شود و بعد شخصیت واقعی با این موتیف­ها ساخته می­شود. کفش زنانه، همیشه المانی جذاب و اغواگرانه در روایت­های عاشقانه است. کیت از بیان علاقه وودی به سایز 42 پای زنان، آغاز می­کند و به عدم تعهد و پایبندی او به زندگی شخصی­اش و بوالهوسی شخصیت وودی  می­رسد. اولین دیالوگ عاشقانه وودی و کیت بر روی سایز 42 پای کیت است که وودی اعتقاد داشته که این سایز کفش، از آن زنان متفاوت است؛ زنانی که او را مسحور می­کنند. سال­ها کیت نگران زنانی بوده که سایز پای­شان 42 بوده است و سعی می­کرده است که نگذارد هیچ زنی با این سایز پا، به وودی نزدیک شود. اتفاقی که می­افتد این است که وودی با نلی، دوست صمیمی کیت، رابطه برقرار می­کند، در حالی­که سایز پای نلی، 37 است!

در مقابل خیانت وودی، کیت به دامن «هیولا» می­رود؛ هیولا نام ماشین کیت است که نیمه­های شب، با سرعت 220 کیلومتر در ساعت! در اتوبان­های شهر با آن رانندگی می­کند؛ آن هم مست با صدای موسیقی بلند؛ تصویری برای توصیف بدون نقص افسارگسیختگی و نهایت عصیان کیت. این بازی با موتیف­ها و نقش اعداد در زندگی هر دو شخصیت، پرداخت خوبی از شخصیت دو نقش را در ذهن مخاطب می­سازد.

 

 

بخش دوم «وودی­شو»، استدآپ کمدی است که مهمان برنامه باید آن را اجرا کند. برنامه­ای که کیت برمی­گزیند، بازسازی خاطره اولین دیدار با وودی در یک مهمانی شبانه در باغ یکی از دوستانش است. روایت با استفاده از فضای کمیک استندآپ به نهایت تراژدی زندگی کیت می­رسد. کیت از وودی می­خواهد نقش مقابلش را در استندآپ کمدی اجرا کند؛ به عبارت دیگر وودی در جایی نقش خودش و در جایی نقش ورونسکی را بازی می­کند. موتیف­ها و  بیان موازی دو روایت عاشقانه آنا و کیت، سبب آمیخته شدن شخصیت­ها در یکدیگر می­شود. مخاطب «کیت» و «آنا کارنینا» را یک شخصیت می­بیند، همچنین «وودی» و « ورونسکی» را یک شخصیت واحد تصور می­کند.

بخش پایانی «وودی­شو» میکروفن جادویی است که مهمان، هر آنچه دلش می­خواهد، می­گوید. کیت پشت میکروفن قرار می­گیرد اما آنا کارنینا سخن می­گوید؛ از مصائبش و آنچه بر سرش رفته است. وودی هم پشت میکروفن قرار می­گیرد و آخرین کلماتش را می­گوید؛ از گذشته می­گوید که هیچگاه دست از سرش برنداشته است. از بن­بستی می­گوید که در آن گرفتار شده است. دوئل پایان می­یابد و بر خلاف داستان تولستوی، به جای آنا کارنینا، این ورونسکی است که زیر چرخ­های سنگین قطار کلمات، له می­شود.

وودی له می­شود بدون این که اجازه پیدا کند کلمات آخرش را بیان کند. میکروفن قطع می­شود و تیزر پایانی برنامه پخش می­شود. این پایان­بندی بود که تهیه­کننده برنامه تلویزیونی برای پانصدمین برنامه­اش، در نظر گرفته بود. تهیه­کننده­ای که روی صحنه نیامد، اما شخصیت تعیین­کننده روایت بود. برای همین است که آرش عباسی، کارگردان نمایش، در تصاویری که قبل از آغاز نمایش، پخش می­شد، تلویزیونی را نشان می­داد که دو پا دارد و در شهر قدم می­زند؛ در حالی که همه ماشین­ها در پشت ترافیک ایستاده­اند! رسانه­ای که با دو پا، در زندگی خصوصی افراد وارد می­شود و برای محبوب ماندن و جذب مخاطب بیشتر، حتی مجری محبوب خودش را قربانی می­کند و او را در زیر سنگینی چرخ­های قطار خرد می­کند.

 

این مطلب در صفحه 12 روزنامه شرق شماره 2930 مورخ 16 مرداد 1396 منتشر شده است.

اشتراک این مطلب
  • اشتراک در Facebook
  • اشتراک در Twitter
  • اشتراک در Pinterest
  • اشتراک در Linkedin
https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/نمایش-آنا-کارنینا.jpg 260 400 سعید احمدی پویا https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/final-logo.png سعید احمدی پویا2020-11-11 20:22:182020-11-11 20:24:43نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شب
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − یازده =

دسته‌ها

  • اشاره‌گر
    • بانکداری و پرداخت الکترونیک
    • فناوری اطلاعات
    • مدیریت کسب‌و‌کار
  • برداشت
    • تئاتر
    • فیلم
    • کتاب
  • دسته‌بندی نشده

آخرین عکس‌های اینستاگرام کسب و کاری

s.ahmadipouya

بررسی تفصیلی دغدغه‌ها و چالش‌های #شبکه_بانکی کشور در خصوص #هویت_دیجیتال و #احراز_هویت_غیرحضوری با حضور:
جناب آقای اینالویی
جناب آقای صدری
جناب آقای شاه‌گشتاسبی
و بنده
در مرکز فابا به میزبانی جناب آقای دکتر بختیاری.
از اینجا تماشا بفرمائید:
https://www.aparat.com/v/x2l3r@farhad285
@rostam_shahgoshtasbi
@bakhtiariihamed
@fabacenter
#احراز_هویت_دیجیتال
#احراز_هویت
#بانکداری_دیجیتال
در سلسله نشست‌های #احراز_هو در سلسله نشست‌های #احراز_هویت_دیجیتال به چالش‌های این موضوع در حوزه #بانکداری_الکترونیک و #تجارت_الکترونیکی خواهیم پرداخت و به صراحت  از دغدغه‌های صاحبان کسب‌وکار با رگولاتور سخن خواهیم گفت.
نشست در محیط اسکایپ برگزار می‌شود و بازپخش آن دوشنبه شب ساعت ۲۰ بر روی اینستاگرام #مرکز_فابا صورت خواهد پذیرفت.
«کوزه‌گر از کوزه شکسته آب م «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد» ضرب‌المثلی است که نقل روز اهالی صنف فن‌آوری اطلاعات درباره انتخابات صنف است. سامانه انتخابات هیئت مدیره #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای (#نصر) در روز پنجشنبه 29 آبان، با چالش‌های عدیده‌ای روبرو شد و در ساعاتی از زمان مجاز اخذ رای، امکان رای‌دهی مهیا نگردید و #انتخابات تا ساعت 17روز شنبه اول آذرماه تمدید گردید. در این باره چند گزاره مهم قابل تامل می‌باشد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1794لازم به ذکر است که  این مطلب در صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد امروز مورخ 1399/09/01 منتشر شده است.
این هفته در خدمت دوست خوبم، این هفته در خدمت دوست خوبم، آرش سروری عزیز @arashsoruri هستم در اینستالایو.
چهارشنبه ۵ آذر ساعت ۱۹ فراموش نکنید.
منتظرتان هستیم. با مهر
و اما مطالبه صنفی هفتم.در حوزه کاری #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای، چالش اطلاع‌رسانی وارتباط با اعضاء وعلاقمندان، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از نمایندگان، فعالان و اعضای کمیسیون مشاوران است. ایجاد یک شبکه ارتباطی تعاملی گسترده که تمامی اعضاء حقیقی و مشاوران، بتوانند دغدغه‌های خود را مطرح کرده و از آن پاسخ بگیرند، یکی از مطالبات صنفی اعضای حقیقی و مشاوران است. اعضایی که تصور می‌کنند صدای‌شان در سازمان به گوش کسی نمی‌رسد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1787لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/28 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
بررسی و ارزیابی هفت چالش کبیره صنفی مشاوران و ارائه برنامه‌های پیشنهادی در خصوص چالش‌های مذکور در :
Moshaverannsr.ir
و اما #مطالبه_صنفی ششم #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه_ای.در حوزه کاری مشاوران، چالش ارتقاء و به‌روزرسانی دانشی مشاوران، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران است و هر مشاوری سعی می‌کند با یافتن کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی در حوزه‌های تخصصی، سطح دانش تخصصی خود را به‌روز نگه دارد. از سوی دیگر، نیاز است مشاوران بر قوانین و مقررات حوزه تخصصی خود که مرتب در حال تغییر است، مسلط باشند. تمامی این دغدغه‌ها، یک چالش ذهنی دائمی برای مشاوران ایجاد کرده است و آن هم ارتقاء سطح دانش و سواد تخصصی است.ادامه در:
https://ahmadipouya.com/?p=1778لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/25 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
#پنجمین_مطالبه از  هفت #مطالبه_صنفی_کبیره_مشاوران!و اما #مطالبه_صنفی پنجم.در حوزه کاری مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای ، چالش ارزش‌گذاری خدمات #مشاوران یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران  است و در ابتدای مذاکرات کسب‌وکاری به جای آن که مشاوران بر تحلیل نیازمندی‌های سازمان کارفرما متمرکز شوند، عمده زمان خود را مصروف به چانه‌رنی با کارفرما و توجیه کیفیت خدمات ارائه شده به سازمان کارفرما  می‌کنند در حالی‌که در صورت وجود نظام تعرفه‌گذاری مشخص برای خدمات مشاوران، می‌توان به تمرکز یکپارچه مشاوران برای ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده، امیدوار بود .ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1768لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/24 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
‏به نظرم توی هر موقعیتی که عنان احساس، قوه خرد را در چنگ می‌گیرد، تصویری که واکنش‌ها می‌سازند، خود خود آدم‌ها است. هر آن کس که بتواند براحساسش، مهار بزند و اجازه بدهد خرد حاکم بشود، شایسته رفاقت ابدی است. آقا این آدم‌ها را طلا بگیرید که درنا هستند در این زمانه بی‌های‌وهوی لال پرست... #نصر_فراگیر #هم_آفرینی_صنفی
Follow on Instagram

آخرین عکس‌های اینستاگرام هنری

saeed_pouya

The Heart of Sky... The Heart of Sky...
Purity... Purity...
Flight of hope... Flight of hope...
The last Hope... The last Hope...
Autumn Sonata... Autumn Sonata...
Weightlessness ... Weightlessness ...
The life goes on ... The life goes on ...
#identity #identity
Uninvited Guests ... Uninvited Guests ...
Follow on Instagram

عضویت در خبرنامه

برای دریافت آخرین مطالب سایت
Loading

آخرین مطالب برداشت

  • نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شبآبان 21, 1399 - 8:22 ب.ظ

      «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰ عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی […]

  • نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»آبان 21, 1399 - 8:16 ب.ظ

      «تصمیم گرفتم زنده نمونم» چالش نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» با این دیالوگ آغاز می‌شود. هریسون، استاد دانشگاه و مجسمه سازی است که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شده است و از گردن به پایین فلج شده است. او که دیگر امیدی به بهبودی کامل ندارد، تصمیم می‌گیرد روند درمانش را متوقف […]

  • نقدی بر نمایش دولیتر در دو لیتر صلح | حیف حیفآبان 21, 1399 - 8:11 ب.ظ

      حیف، حیف… این مرثیه‌ای است که بازیگران زن نمایش «دولیتر در دو لیتر صلح» با صدای بلند فریاد می‌زنند و ضجه می‌زنند. مرثیه آدم‌هایی که زیر خاک خوابیدند و آنها زنده ماندند تا تقاص خون آن‌ها را پس بگیرند. پیروزی برای آن‌ها، در ریختن خون طرف مقابل تعریف شده است و تا خون دشمن […]

© کپی رایت – سعید احمدی‌پویا

نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»... پنجمین مطالبه از هفت مطالبه صنفی کبیره مشاوران!...
رفتن به بالا