سعید احمدی پویا
  • خانه
  • وبلاگ برداشت
  • وبلاگ اشاره‌گر
  • درباره من
  • ارتباط با من
  • رزومه
  • English
  • Menu

نقد فیلم جهان با من برقص | طعم زندگی از پس مرگ

اسفند 13, 1398/0 دیدگاه /در برداشت, فیلم /توسط سعید احمدی پویا

 

نیچه یکی از اصول اساسی فاصله­‌ی هرمنوتیک را به این صورت بیان می­‌کند: هر وقت می­‌خواهی درباره چیزی بدانی و قدر و اندازه آن را  محاسبه کنی، باید حداقل یک لحظه، از آن جدا شوی. به عنوان نمونه برای درک عظمت یک شهر،  باید شهر را ترک کنید؛ لذا برای درک درست یک موضوع، نیاز هست از آن فاصله گرفته شود. برای ارزیابی زندگی نیز، باید حتی برای یک لحظه، از آن جدا شد؛ دیگر نیاز نیست در انتظار پایان بود که درک مختصات پایان در همین نقطه صورت خواهد پذیرفت. روایت فیلم “جهان با من برقص”  رسیدن جهان، شخصیت اول فیلم، به همین نقطه­ است. جهانگیر یا جهان، که اسمش کنایتی است بر روایت داستان، آگاه شده است که دیگر زمانی با مرگ فاصله ندارد و دارد از این زندگی و از این جهان جدا می‌­شود. هر لحظه و هر ساعتی که می‌­گذرد، تمام شخصیت‌ها و تمام هستی به مرگ خویش نزدیک می‌­شوند اما این جهان است که به این آگاهی و  این نقطه جدایی از زندگی رسیده است و در حال ارزیابی زندگی و جهان پیرامون خویش است.

برادر جهان، برای این که از شدت اندوه جهان بکاهد و این روزهای پایانی را برایش لذت­بخش کند، رفقای جهان را به خانه و پناهگاه جهان دعوت می­‌کند و جهان را در موقعیتی عجیب درگیر می­‌کند.

 

 

موقعیتی که کارگردان برای شخصیت اول فیلم خلق کرده است، سبب می­‌شود که جهان نتواند در این لحظات آخر  در پیله تنهایی خویش محبوس شود. او ناخواسته در جمع شاد دوستانش قرار می­‌گیرد که دوست دارند محیط شادی برای جهان بسازند. اما جهان حالش خوب نیست و برای فرار از هیاهو و همهمه دوستانش به طویله پناه می‌­برد.

طویله، مکانی است که به مانند یک شخصیت در فیلم حضور دارد. کنایه از خلوت جهان است که با تنهایی خودش درگیر می­‌شود؛ با دوست صمیمی­‌اش که یک گاو است، درددل می­‌کند. جهان تصور می­‌کند هیچ­کسی جز همین گاو و یک خر، او را نمی‌­فهمد و  با آنها حرف می‌­زند. نکته طنز این فیلم این است که هر زمان شخصیت اول فیلم در اندوه موقعیت غرق می­‌شود، با یک بزنگاه طنز، فضای فیلم را عوض می­‌کند، به عنوان نمونه ورود سرزده دوستان جهان به طویله و تعجب از این که چرا جهان انتظار دارد هنگام ورود به طویله، در بزنند! و البته از نگاه رفقا، این مکان طویله است و از دید جهان، حریم خلوت خود.

مواجهه جهان با این موقعیت، او را با چالش بزرگی درگیر می­‌کند. او توقع دارد مرکز توجه باشد  و همه بفهمند او دارد زندگی را از دست می­‌دهد. اما همه درگیر زندگی خود هستند، می­خندند و جهان با این واقعیت تلخ روبرو می‌­شود که بعد از او زندگی ادامه خواهد داشت و تنها فقط این لحظه یا سال دیگر همین موقع این است که او حضور ندارد و از این که رفقایش نگران فقدان او نیستند، آزار می­بیند؛  نقطه اوج این چالش. هنگامی است که متوجه می­‌شود خودکشی دخترش به خاطر او نبوده و به خاطر کسی بوده که جهان  ذره­ای به او اهمیت نمی­‌دهد و این نکته، جهان را  به بن­بست کامل می­‌رساند.

پس از این چالش، دگرگونی شخصیت اول فیلم آغاز می­شود و یاد می­‌گیرد انتظارش را از آدم­های پیرامونش منطقی کند. جهان از مرحله “انکار” به مرحله “پذیرش” می‌­رسد و می‌پذیرد که زندگی پس از مرگ او ادامه دارد و آدم­های پیرامونش، حق زندگی و شاد بودن دارد و همه باید در مینی‌­بوس قرمز رنگی که در میان پلان­ها می‌­آید و می‌­رود، سوار شوند و به دیار دیگر بروند؛ این دگرگونی سبب می­‌شود که بتواند از لحظات آخر زندگیش لذت ببرد و ارزش زندگی و لذت بردن از زندگی را به حلقه رفقایش یاد بدهد.

رفقای جهان، هر کدام شخصیت‌­هایی هستند که چالش­‎های بسیار در زندگی دارند و آمدند تا حال جهان را خوب کنند، اما حال خودشان خراب است؛ همه آتها، به نوعی در تنهایی خویش غرق شدند و در چالش با سویه تاریک زندگی هستند؛ به عنوان نمونه،  احسان به زندگی مشترکش با  نسیم پایان داده است، اما ازدواج نسیم با رفیق صمیمی‌­اش، فرخ را نمی‌­پذیرد. احسان اعتقاد ندارد رابطه‌­ای که تمام شد،  دیگر تمام شده است؛ او اعتقاد دارد که هیچ چیز هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. برای همین است که پرخاش می­‌کند و  تنهایی خودش را فریاد می­‌زند. فرخ و نسیم هم در این موقعیت، آزار می­‌بینند و شاد نیستند. حمید، رفیق دیگر که نماد عیش مدام است و در هر مواجه­ای، همسر جدیدش که هجده سال کوچکتر از خودش است، را معرفی می­‌کند، می­داند که همسرش برای کارخانه و ثروتش، او را انتخاب کرده است با این حال ترجیح می­‌دهد در لحظه لذت ببرد و شاد باشد اما با کوچکترین تلنگری، او هم فرو می‌­ریزد. حمید در بزم صمیمانه رفقا می­‌گوید” “چرا ما این­‌جوری شدیم؟ چرا دیگه مثل قدیم شاد نیستیم؟” این دیالوگ، برشی موجز به درون شخصیت­‌هایی است که پس از سال­ها زندگی در کنار همدیگر، دیگر در کنار هم حال­شان بهتر نمی‌­شود و نیاز به یک دگرگونی دارند تا زاویه نگاه­شان به زندگی تغییر کند.

 

 

تمام شخصیت­‌های فیلم برای دگرگونی حال شخصیت اول فیلم جمع شدند، اما نقطه عطف فیلم این است که جریان برعکس می­‌شود و موقعیت، دگرگونی و روایت جهان است که حال رفقایش را دگرگون می­‌کند.  جهان تعریف می­‌کند که :زمانی برای خانه‌ام پولی از دوستی قرض کردم، وقتی خواستم پولش را برگردانم گفت: این قرض توست برای دیگری؛ و حال جهان، لذت بردن از زندگی را به دوستانش قرض می­‌دهد.

یکی از تمهیدات کارگردان برای رنگ‌­آمیزی فضای اندوه­ناک روایت، اضافه‌­کردن وجوه سوررئال به روایت فیلم است که فضای کار را متفاوت می­‌کند؛ به عنوان نمونه  کارگردان برای ترسیم فضای ذهنی جهان در چالش با این موقعیت، در نماهایی گروه موسیقی آورده است که به تناسب حال جهان، نواهای مختلف می‌نوازند و با زبان موسیقی، آشفتگی درون جهان را به مخاطب منتقل می­‌کند.

یکی دیگر از تمهیدات کارگردان، ارجاعات مکررش به فیلم­های سینمای جهان و سینمای ایران است که برای مخاطب فیلم­بین بسیار لذت­بخش می­‌نماید؛ صحنه تابلوی “شام آخر” داوینچی، «آگراندیسمان» آنتونیونی و یا فیلم “گاو” مهرجویی و ….

 

 

تمام ابن تمهیدات به کار گرفته شده است تا  شخصیت اول فیلم که تماشاگر با آن همذات­‌پنداری می­‌کند، با واقعیت دهشتناک و تاریک مرگ مواجه گردد و آن را بپذیرد. تارکوفسکی در فیلم ایثار می گوید «مرگ وجود ندارد، تنها ترس از مرگ وجود دارد.»  از همان ابتدای زندگی بشر این ترس همراه انسان بوده است.روایت فیلم، تحولی در نگاه جهان به “مرگ”ایجاد می‌­کند که در پایان روایت، مونولوگ کلیدی فیلم را می­‌گوید: ” شاید مرگ را دوست نداشته باشم اما دیگر از آن نمی‌ترسم. ” و این قدرت پذیرش جهان است که سمفونی مرگش را باشکوه می­‌نوازد و همه رفقایش را در پلان پایانی، به رقص و پایکوبی وا می­‌دارد. طعم زندگی، آخرین یافته جهان است که  از پس مرگ به آن رسیده و به عنوان آخرین یادگاری، به رفقایش و مخاطبان روایتش هدیه می‌­دهد.

 

این مطلب امروز 1398/12/13 در صقحه 10 روزنامه شرق (شماره 3662) منتشر شده است.

 

اشتراک این مطلب
  • اشتراک در Facebook
  • اشتراک در Twitter
  • اشتراک در Pinterest
  • اشتراک در Linkedin
https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/dance-with-me-movie-2019.jpg 260 400 سعید احمدی پویا https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/final-logo.png سعید احمدی پویا2020-03-03 23:23:532020-03-03 23:24:20نقد فیلم جهان با من برقص | طعم زندگی از پس مرگ
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 − 4 =

دسته‌ها

  • اشاره‌گر
    • بانکداری و پرداخت الکترونیک
    • فناوری اطلاعات
    • مدیریت کسب‌و‌کار
  • برداشت
    • تئاتر
    • فیلم
    • کتاب
  • دسته‌بندی نشده

آخرین عکس‌های اینستاگرام کسب و کاری

s.ahmadipouya

بررسی تفصیلی دغدغه‌ها و چالش‌های #شبکه_بانکی کشور در خصوص #هویت_دیجیتال و #احراز_هویت_غیرحضوری با حضور:
جناب آقای اینالویی
جناب آقای صدری
جناب آقای شاه‌گشتاسبی
و بنده
در مرکز فابا به میزبانی جناب آقای دکتر بختیاری.
از اینجا تماشا بفرمائید:
https://www.aparat.com/v/x2l3r@farhad285
@rostam_shahgoshtasbi
@bakhtiariihamed
@fabacenter
#احراز_هویت_دیجیتال
#احراز_هویت
#بانکداری_دیجیتال
در سلسله نشست‌های #احراز_هو در سلسله نشست‌های #احراز_هویت_دیجیتال به چالش‌های این موضوع در حوزه #بانکداری_الکترونیک و #تجارت_الکترونیکی خواهیم پرداخت و به صراحت  از دغدغه‌های صاحبان کسب‌وکار با رگولاتور سخن خواهیم گفت.
نشست در محیط اسکایپ برگزار می‌شود و بازپخش آن دوشنبه شب ساعت ۲۰ بر روی اینستاگرام #مرکز_فابا صورت خواهد پذیرفت.
«کوزه‌گر از کوزه شکسته آب م «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد» ضرب‌المثلی است که نقل روز اهالی صنف فن‌آوری اطلاعات درباره انتخابات صنف است. سامانه انتخابات هیئت مدیره #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای (#نصر) در روز پنجشنبه 29 آبان، با چالش‌های عدیده‌ای روبرو شد و در ساعاتی از زمان مجاز اخذ رای، امکان رای‌دهی مهیا نگردید و #انتخابات تا ساعت 17روز شنبه اول آذرماه تمدید گردید. در این باره چند گزاره مهم قابل تامل می‌باشد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1794لازم به ذکر است که  این مطلب در صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد امروز مورخ 1399/09/01 منتشر شده است.
این هفته در خدمت دوست خوبم، این هفته در خدمت دوست خوبم، آرش سروری عزیز @arashsoruri هستم در اینستالایو.
چهارشنبه ۵ آذر ساعت ۱۹ فراموش نکنید.
منتظرتان هستیم. با مهر
و اما مطالبه صنفی هفتم.در حوزه کاری #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای، چالش اطلاع‌رسانی وارتباط با اعضاء وعلاقمندان، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از نمایندگان، فعالان و اعضای کمیسیون مشاوران است. ایجاد یک شبکه ارتباطی تعاملی گسترده که تمامی اعضاء حقیقی و مشاوران، بتوانند دغدغه‌های خود را مطرح کرده و از آن پاسخ بگیرند، یکی از مطالبات صنفی اعضای حقیقی و مشاوران است. اعضایی که تصور می‌کنند صدای‌شان در سازمان به گوش کسی نمی‌رسد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1787لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/28 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
بررسی و ارزیابی هفت چالش کبیره صنفی مشاوران و ارائه برنامه‌های پیشنهادی در خصوص چالش‌های مذکور در :
Moshaverannsr.ir
و اما #مطالبه_صنفی ششم #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه_ای.در حوزه کاری مشاوران، چالش ارتقاء و به‌روزرسانی دانشی مشاوران، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران است و هر مشاوری سعی می‌کند با یافتن کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی در حوزه‌های تخصصی، سطح دانش تخصصی خود را به‌روز نگه دارد. از سوی دیگر، نیاز است مشاوران بر قوانین و مقررات حوزه تخصصی خود که مرتب در حال تغییر است، مسلط باشند. تمامی این دغدغه‌ها، یک چالش ذهنی دائمی برای مشاوران ایجاد کرده است و آن هم ارتقاء سطح دانش و سواد تخصصی است.ادامه در:
https://ahmadipouya.com/?p=1778لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/25 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
#پنجمین_مطالبه از  هفت #مطالبه_صنفی_کبیره_مشاوران!و اما #مطالبه_صنفی پنجم.در حوزه کاری مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای ، چالش ارزش‌گذاری خدمات #مشاوران یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران  است و در ابتدای مذاکرات کسب‌وکاری به جای آن که مشاوران بر تحلیل نیازمندی‌های سازمان کارفرما متمرکز شوند، عمده زمان خود را مصروف به چانه‌رنی با کارفرما و توجیه کیفیت خدمات ارائه شده به سازمان کارفرما  می‌کنند در حالی‌که در صورت وجود نظام تعرفه‌گذاری مشخص برای خدمات مشاوران، می‌توان به تمرکز یکپارچه مشاوران برای ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده، امیدوار بود .ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1768لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/24 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
‏به نظرم توی هر موقعیتی که عنان احساس، قوه خرد را در چنگ می‌گیرد، تصویری که واکنش‌ها می‌سازند، خود خود آدم‌ها است. هر آن کس که بتواند براحساسش، مهار بزند و اجازه بدهد خرد حاکم بشود، شایسته رفاقت ابدی است. آقا این آدم‌ها را طلا بگیرید که درنا هستند در این زمانه بی‌های‌وهوی لال پرست... #نصر_فراگیر #هم_آفرینی_صنفی
Follow on Instagram

آخرین عکس‌های اینستاگرام هنری

saeed_pouya

The Heart of Sky... The Heart of Sky...
Purity... Purity...
Flight of hope... Flight of hope...
The last Hope... The last Hope...
Autumn Sonata... Autumn Sonata...
Weightlessness ... Weightlessness ...
The life goes on ... The life goes on ...
#identity #identity
Uninvited Guests ... Uninvited Guests ...
Follow on Instagram

عضویت در خبرنامه

برای دریافت آخرین مطالب سایت
Loading

آخرین مطالب برداشت

  • نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شبآبان 21, 1399 - 8:22 ب.ظ

      «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰ عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی […]

  • نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»آبان 21, 1399 - 8:16 ب.ظ

      «تصمیم گرفتم زنده نمونم» چالش نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» با این دیالوگ آغاز می‌شود. هریسون، استاد دانشگاه و مجسمه سازی است که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شده است و از گردن به پایین فلج شده است. او که دیگر امیدی به بهبودی کامل ندارد، تصمیم می‌گیرد روند درمانش را متوقف […]

  • نقدی بر نمایش دولیتر در دو لیتر صلح | حیف حیفآبان 21, 1399 - 8:11 ب.ظ

      حیف، حیف… این مرثیه‌ای است که بازیگران زن نمایش «دولیتر در دو لیتر صلح» با صدای بلند فریاد می‌زنند و ضجه می‌زنند. مرثیه آدم‌هایی که زیر خاک خوابیدند و آنها زنده ماندند تا تقاص خون آن‌ها را پس بگیرند. پیروزی برای آن‌ها، در ریختن خون طرف مقابل تعریف شده است و تا خون دشمن […]

© کپی رایت – سعید احمدی‌پویا

تاثیر قانون پایانه‌های فروشگاهی بر صنعت پرداخت الکترونیک | رنج دوران برده‌ایم…... نقد فیلم انگل نقدی بر فیلم انگل (Parasite) | قصه پله‌های پرپیچ و بی‌انتها...
رفتن به بالا