سعید احمدی پویا
  • خانه
  • وبلاگ برداشت
  • وبلاگ اشاره‌گر
  • درباره من
  • ارتباط با من
  • رزومه
  • English
  • Menu

نقد فیلم بازگشت (The Return) | روایت عکس‌ها

بهمن 28, 1398/0 دیدگاه /در برداشت, فیلم /توسط سعید احمدی پویا

 

اولین فیلم آندری زویاگینتسف، درباره‌ی پدری است که بعد از دوازده سال، پیش فرزندانش برگشته است. فرزندانی که هیچ چیز از پدرشان نمی‌دانند جز یک عکس بازمانده از دوران کودکی. نمی‌دانند از کجا آمده است و این همه سال کجا بوده است، فقط می‌دانند که آمده است. در این خانه کسی هم نمی‌خواهد که در این باره صحبت کند. همه در سکوت هستند. پدرفقط می‌خواهد دو پسرش را با خودش به یک سفر چندروزه ببرد.

فیلم، روایت این سفر است. سفری که قرار است آندری و ایوان پدرشان را بشناسند اما پدرشان می‌خواهد زندگی را به آنها بشناساند. سفر موقعیتی است که در بستر آن، روایت پدر و پسران را به مخاطب معرفی می‌کند. هدف پدراین است که فرزندانش بتوانند بر فراز و نشیب زندگی غلبه کنند. دروضعیت‌های مختلف، به آنها سخت می‌گیرد تا یاد بگیرند در برابر دشواری‌ها بایستند و له نشوند. این سختگیری‌ها سبب می‌شود که پسران تصور کنند که پدرشان مهری به آن‌ها ندارد. آن‌ها وقتی پدر را می‌شناسند که دیگر او نیست. قبل از اینکه پدر بیاید، پدر را از روی عکسی قدیمی شناخته بودند. بعد از رفتن پدر، با عکسی که از آینه ماشین می‌افتد، مهر پدرشان را کشف می‌کنند.

 

 

دو برادر در این داستان، همراهند اما زاویه دید آن‌ها با هم متفاوت است. آندری، برادر بزرگ‌تر، شخصیت آرامی دارد. او مطیع پدر است و او را به عنوان بزرگ‌تر و راهنما، پذیرفته است. اما ایوان طغیانگر است. او به پدرش شک دارد و نمی‌توانند مانند برادرش، دستورات او را اطاعت کند. جدال این دوبرادر، شخصیت این دو را می‌سازد. داستان با این جدال آعاز می‌شود. آندری همراه بقیه دوستان گروهش از برج ساحلی به درون دریا می‌پرند اما ایوان نمی‌پرد. آندری، همراه بقیه بچه‌ها، او را ترسو و احمق خطاب می‌کند. ایوان از اینکه برادرش در کنارش نیست، برمی‌آشوبد. از همین سکانس، تفاوت نگاه دوبرادر به مخاطب نشان داده می‌شود. بعد از آمدن پدر، این ایوان است که به «پدربودن» این شخص شک می‌کند و می‌دود تا تنها عکسی که از پدر دارد، را ‌بیند اما آندری به گفته‌ی مادرش اعتماد کرده است و او را به عنوان پدرش می‌پذیرد. در یک سکانس‌ دیگر، دو برادر مورد خشم پدر قرارگرفته‌اند؛ آندری خطاب به پدر فریاد می‌زند: «مرا بکش!» اما ایوان داد می‌زند که «می‌کشمت! » قبل از این هم ایوان بار‌ها به آندری گفت که پدر را می‌کشد. نکته‌ی جالب دیگر این است که هر دو برادر دوربین دارند. اما ایوان با دوربین شکاری، به فکر دیدن منظره‌های دیگر است اما آندری تک‌تک لحظات حودشان را ثبت می‌کند. پایان‌بندی فیلم، عکس‌های آندری است از تک‌تک لحظات سفر. باز پدر در عکس‌های سفرهم غایب است. انگار او در این سفر، همراه آن‌ها نبوده است. با این وجود، هر دو برادر خاطراتشان از سفر را در دفتری نوشته‌اند. انگار در نبود پدر، این دفتر باید راوی خاطرات آن‌ها باشد از کنار پدر بودن.

 

 

 

 

اولین نمایی که تماشاگر، «پدر» را می‌بیند، از چشم پسران است که آمده‌اند پدر را در اتاق بینند که بر روی تخت خوابیده است. تصویر پدر بر روی تخت، بسیار شبیه نقاشی‌هایی است که از مسیح کشیده‌ شده است. این تصویر در سکانس‌های دیگر فیلم هم تکرار می‌شود. در اولین برخورد، پدر بر سر میز غذا می‌آید و شراب و غذا را تقسیم می‌کند. پدر از هر فرصتی استفاده می‌کند تا به پسرانش نکته‌ای یاد بدهد. تصویر پدر مانند معلمی سختگیر است؛ انگار می‌داند که کمتر از یک هفته زمان دارد برای آنکه تمام آن چیزهایی که باید، به پسرانش یاد بدهد. وقتی در اولین برخورد، ایوان می‌دود تا تصویرکودکی خودشان و پدر را ببیند، تصویر در لابه‌لای کتابی است که پر از نقاشی‌های اسطوره‌ای و داستان‌های پیامبران است. عکس آن‌ها در کنار نقاشی داستان قربانی کردن اسماعیل است. تمامی این شواهد، می‌خواهد که وجه سمبلیک به روایت بدهد و تماشاگر باید منتظر یک قربانی، برای نقطه عطف روایت باشد. پدری که سلوکش مانند خضر پیامبر است، سرانجامش عاقبت مسیح می‌شود. او مانند خضر، در یک سفر، به فرزندانش چیزهایی می‌آموزد که آنها چرایی‌اش را نمی‌دانند. در آخر هم مانند مسیح قربانی می‌شود تا فرزندانش بزرگ بشوند و روی پای خودشان بایستند. ایوان که در ابتدای فیلم، از ارتفاع می‌ترسد، در پایان، به بالای برج می‌رود و فریاد می‌ِند که می‌تواند بپرد. پدر هم می‌داند که او می‌پرد. خودش را فدا می‌کند تا برای پسرش اتفاقی نیفتد. در ادامه‌ی روایت، قایقی که جسد پدر و صندوقچه‌اش در آن است، غرق می‌شود تا از پدر تنها آموزه‌هایش بماند. فیلم با تصویر همین قایق غرق‌شده در اعماق دریا آغاز شده بود. انگار کلی داستان در همین قایقی است که درلابه‌لای علف‌های دریایی گیر کرده است.

 

 

«بازگشت» فیلمی است که با قاب‌بندی‌های فوق‌العاده، سعی دارد تصویر یک رابطه را به تماشاگر نشان بدهد. کارگردان، به عمد، با حذف حواشی از روایت، سعی دارد توجه مخاطب را به خود این رابطه جلب کند. گره روایت در رابطه‌ی کور این پدر و فرزندانش است. در سکانسی که ایوان خشمگین از تنبیه پدر، با گریه از پدرش می‌پرسد که« چرا آمدی؟ تو به ما احتیاج نداری؟ ما بدون تو خوش بودیم، با مامان و مامان‌بزرگ! چرا برگشتی؟ »چرایی که برای مخاطب هم مطرح است. کارگردان در پایان‌بندی فیلم، عکس‌ها را به تماشاگر نشان می‌دهد تا از روایت فیلم گره‌گشایی کند. پسرانی که نمی‌دانستند آیا پدرشان دوستشان دارد یا نه؟ آندری و ایوان در عکس‌ها چیزهایی را می‌بینند که پیش از این نمی‌دیدند. مخاطبان هم باید مانند آندری و ایوان، یک بار دیگر بنشینند و از اول داستان را در ذهن خود مرور کنند؛ اما این بار از زاویه‌ای متفاوت!

 

منتشر شده در روزنامه اعتماد – اسفند 1391

اشتراک این مطلب
  • اشتراک در Facebook
  • اشتراک در Twitter
  • اشتراک در Pinterest
  • اشتراک در Linkedin
https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/the-return-movie.jpg 260 400 سعید احمدی پویا https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/final-logo.png سعید احمدی پویا2020-02-17 21:36:122020-03-18 21:41:01نقد فیلم بازگشت (The Return) | روایت عکس‌ها
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 2 =

دسته‌ها

  • اشاره‌گر
    • بانکداری و پرداخت الکترونیک
    • فناوری اطلاعات
    • مدیریت کسب‌و‌کار
  • برداشت
    • تئاتر
    • فیلم
    • کتاب
  • دسته‌بندی نشده

آخرین عکس‌های اینستاگرام کسب و کاری

s.ahmadipouya

بررسی تفصیلی دغدغه‌ها و چالش‌های #شبکه_بانکی کشور در خصوص #هویت_دیجیتال و #احراز_هویت_غیرحضوری با حضور:
جناب آقای اینالویی
جناب آقای صدری
جناب آقای شاه‌گشتاسبی
و بنده
در مرکز فابا به میزبانی جناب آقای دکتر بختیاری.
از اینجا تماشا بفرمائید:
https://www.aparat.com/v/x2l3r@farhad285
@rostam_shahgoshtasbi
@bakhtiariihamed
@fabacenter
#احراز_هویت_دیجیتال
#احراز_هویت
#بانکداری_دیجیتال
در سلسله نشست‌های #احراز_هو در سلسله نشست‌های #احراز_هویت_دیجیتال به چالش‌های این موضوع در حوزه #بانکداری_الکترونیک و #تجارت_الکترونیکی خواهیم پرداخت و به صراحت  از دغدغه‌های صاحبان کسب‌وکار با رگولاتور سخن خواهیم گفت.
نشست در محیط اسکایپ برگزار می‌شود و بازپخش آن دوشنبه شب ساعت ۲۰ بر روی اینستاگرام #مرکز_فابا صورت خواهد پذیرفت.
«کوزه‌گر از کوزه شکسته آب م «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد» ضرب‌المثلی است که نقل روز اهالی صنف فن‌آوری اطلاعات درباره انتخابات صنف است. سامانه انتخابات هیئت مدیره #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای (#نصر) در روز پنجشنبه 29 آبان، با چالش‌های عدیده‌ای روبرو شد و در ساعاتی از زمان مجاز اخذ رای، امکان رای‌دهی مهیا نگردید و #انتخابات تا ساعت 17روز شنبه اول آذرماه تمدید گردید. در این باره چند گزاره مهم قابل تامل می‌باشد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1794لازم به ذکر است که  این مطلب در صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد امروز مورخ 1399/09/01 منتشر شده است.
این هفته در خدمت دوست خوبم، این هفته در خدمت دوست خوبم، آرش سروری عزیز @arashsoruri هستم در اینستالایو.
چهارشنبه ۵ آذر ساعت ۱۹ فراموش نکنید.
منتظرتان هستیم. با مهر
و اما مطالبه صنفی هفتم.در حوزه کاری #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای، چالش اطلاع‌رسانی وارتباط با اعضاء وعلاقمندان، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از نمایندگان، فعالان و اعضای کمیسیون مشاوران است. ایجاد یک شبکه ارتباطی تعاملی گسترده که تمامی اعضاء حقیقی و مشاوران، بتوانند دغدغه‌های خود را مطرح کرده و از آن پاسخ بگیرند، یکی از مطالبات صنفی اعضای حقیقی و مشاوران است. اعضایی که تصور می‌کنند صدای‌شان در سازمان به گوش کسی نمی‌رسد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1787لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/28 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
بررسی و ارزیابی هفت چالش کبیره صنفی مشاوران و ارائه برنامه‌های پیشنهادی در خصوص چالش‌های مذکور در :
Moshaverannsr.ir
و اما #مطالبه_صنفی ششم #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه_ای.در حوزه کاری مشاوران، چالش ارتقاء و به‌روزرسانی دانشی مشاوران، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران است و هر مشاوری سعی می‌کند با یافتن کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی در حوزه‌های تخصصی، سطح دانش تخصصی خود را به‌روز نگه دارد. از سوی دیگر، نیاز است مشاوران بر قوانین و مقررات حوزه تخصصی خود که مرتب در حال تغییر است، مسلط باشند. تمامی این دغدغه‌ها، یک چالش ذهنی دائمی برای مشاوران ایجاد کرده است و آن هم ارتقاء سطح دانش و سواد تخصصی است.ادامه در:
https://ahmadipouya.com/?p=1778لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/25 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
#پنجمین_مطالبه از  هفت #مطالبه_صنفی_کبیره_مشاوران!و اما #مطالبه_صنفی پنجم.در حوزه کاری مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای ، چالش ارزش‌گذاری خدمات #مشاوران یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران  است و در ابتدای مذاکرات کسب‌وکاری به جای آن که مشاوران بر تحلیل نیازمندی‌های سازمان کارفرما متمرکز شوند، عمده زمان خود را مصروف به چانه‌رنی با کارفرما و توجیه کیفیت خدمات ارائه شده به سازمان کارفرما  می‌کنند در حالی‌که در صورت وجود نظام تعرفه‌گذاری مشخص برای خدمات مشاوران، می‌توان به تمرکز یکپارچه مشاوران برای ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده، امیدوار بود .ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1768لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/24 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
‏به نظرم توی هر موقعیتی که عنان احساس، قوه خرد را در چنگ می‌گیرد، تصویری که واکنش‌ها می‌سازند، خود خود آدم‌ها است. هر آن کس که بتواند براحساسش، مهار بزند و اجازه بدهد خرد حاکم بشود، شایسته رفاقت ابدی است. آقا این آدم‌ها را طلا بگیرید که درنا هستند در این زمانه بی‌های‌وهوی لال پرست... #نصر_فراگیر #هم_آفرینی_صنفی
Follow on Instagram

آخرین عکس‌های اینستاگرام هنری

saeed_pouya

The Heart of Sky... The Heart of Sky...
Purity... Purity...
Flight of hope... Flight of hope...
The last Hope... The last Hope...
Autumn Sonata... Autumn Sonata...
Weightlessness ... Weightlessness ...
The life goes on ... The life goes on ...
#identity #identity
Uninvited Guests ... Uninvited Guests ...
Follow on Instagram

عضویت در خبرنامه

برای دریافت آخرین مطالب سایت
Loading

آخرین مطالب برداشت

  • نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شبآبان 21, 1399 - 8:22 ب.ظ

      «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰ عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی […]

  • نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»آبان 21, 1399 - 8:16 ب.ظ

      «تصمیم گرفتم زنده نمونم» چالش نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» با این دیالوگ آغاز می‌شود. هریسون، استاد دانشگاه و مجسمه سازی است که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شده است و از گردن به پایین فلج شده است. او که دیگر امیدی به بهبودی کامل ندارد، تصمیم می‌گیرد روند درمانش را متوقف […]

  • نقدی بر نمایش دولیتر در دو لیتر صلح | حیف حیفآبان 21, 1399 - 8:11 ب.ظ

      حیف، حیف… این مرثیه‌ای است که بازیگران زن نمایش «دولیتر در دو لیتر صلح» با صدای بلند فریاد می‌زنند و ضجه می‌زنند. مرثیه آدم‌هایی که زیر خاک خوابیدند و آنها زنده ماندند تا تقاص خون آن‌ها را پس بگیرند. پیروزی برای آن‌ها، در ریختن خون طرف مقابل تعریف شده است و تا خون دشمن […]

© کپی رایت – سعید احمدی‌پویا

نقدی بر فیلم آرگو (Argo) | آرگو یا سفینه فضایی؟... نقدی بر فیلم هیولاهای جنوب وحشی (Beasts of the Southern Wild) | زیستن در جهان رست...
رفتن به بالا