سعید احمدی پویا
  • خانه
  • وبلاگ برداشت
  • وبلاگ اشاره‌گر
  • درباره من
  • ارتباط با من
  • رزومه
  • English
  • Menu

نقدی بر فیلم زیبا (Biutiful) | بازشدن آخرین در …

بهمن 28, 1398/0 دیدگاه /در برداشت, فیلم /توسط سعید احمدی پویا

 

انسان موجودی اجتماعی است. انسان در ارتباط با دیگر انسان‌ها تعریف می‌شود و زندگی او در این بستر اجتماعی معنا می‌یابد. اهمیت ارتباط با دیگری، خصیصه‌ی بارز زندگی انسانی است. انسان همواره دیگری را در کنار خود دارد. حتی هنگامی که تنهاست، در ذهن خود به دیگری می‌اندیشد و مدام در حال گفتگو با اوست. فیلم «زیبا» تلاش می‌کند یک وضعیت آرمانی از این ارتباط انسانی را به تصویر بکشد. رویکرد مهم فیلم، تصویر این وضعیت آرمانی در واقعیت سرد و خشن جامعه است. جامعه‌ای که حتی زشتی‌های آن اغراق شده است تا در تقابل با این وضعیت آرمانی قرار بگیرد.

اوکسبال، دلالی است که هر کاری برای تامین معاشش انجام می‌دهد؛ از فروش قبر تا عرضه‌ی محصولات قاچاق. اوکسبال، خانواده‌ای فروپاشیده دارد. همسرش، تعهد به خانواده ندارد و دو کودکش، تنها امیدشان به اوست. در این شرایط، او می‌فهمد بیماری‌اش به قدری پیشرفت کرده است که تا چندماه دیگر بیشتر زنده نیست. اوکسبال، یکی از هزاران آدمی است که در جامعه، برای گذران زندگی خود، به هر دری می‌زنند؛ اما نگرش اوکسبال به انسان‌های پیرامونش است که او را از دیگران متمایز می‌کند.

وضعیت آرمانی ارتباط با دیگری، در تحقق یک پیش‌شرط مهم مهیا می‌شود. پذیرش دیگری، فارغ از اهمیت تعلق او به قوم، گروه و دینی خاص شرط اساسی در این موضوع است؛ به عبارت دیگر، یک انسان مستقل از عقاید و هویتش تعریف شود و یک انسان، فقط به عنوان یک انسان مطرح باشد. انسان‌ها از لحاظ احساسی، پیش از آنکه بیاندیشند، دارای حس همدردی نسبت به دیگران هستند. انسان‌، دربرابر درد و رنج، همنوع خود واکنش نشان می‌دهند. هر چقدر میزان این واکنش، در پرتو تعلقات قومی و گروهی قرار بگیرد، انسان از وضعیت آرمانی خود فاصله می‌گیرد.

 

 

برای اوکسبال، یک انسان، یک انسان است؛ تفاوتی ندارد که سیاه‌پوست یا چینی باشد. در جامعه‌ای که هنوز رگه‌های برخوردهای نژادپرستانه در لایه‌های زیرین روابط انسانی دیده می‌شود، اوکسبال عاری از این‌گونه برخورد‌ها است. در جامعه‌ای که هنوز کودکانش از راه‌رفتن با یک سیاه‌پوست شرم دارند، او همسر سیاه‌پوست دوستش را، به منزل خودش می‌آورد تا سرپناهی برایش مهیا کند و تا وقتی دوستش در زندان است، دغدغه‌ی معاش نداشته باشد. در جایی دیگر، هنگامی که می‌بیند پناهندگان غیرقانونی چینی، در پناهگاه از سرما می‌لرزند، از اندک پول خویش، برایشان، بخاری تهیه می‌کند. این واکنش‌های همدلانه، سلوک اوکسبال را برای مخاطب تبیین می‌کند و او را در جامعه‌ی خودش، متمایز می‌کند.

مسئله‌ی شخصیت اصلی فیلم، مواجهه‌ی او با مرگ است. کشمکش اوکسبال با خودش، معلول همین مسئله است. مواجه با مرگ، یک تجربه‌ی عاطفی و احساسی است که تمام شئون زندگی فرد را در برمی‌گیرد. رویارویی اوکسبال با مرگ، بر ترس از مرگ استوار نیست. اوکسبال، مرگ را «نیستی» تصور نمی‌کند و آن را رهایی از رنج و آلام بشری می‌داند. او مردگان را رهاشده از رنج و در آرامش کامل می‌بیند. تنها دغدغه‌ی او، آینده فرزندانش پس از مرگش است. بازی زیرپوستی خاویرباردم، این کشمکش درونی را در سکانس‌های مختلف به تصویر می‌کشد. اوج این کشمکش، هنگام مرگ پناهندگان‌چینی است. او خود را مقصر می‌داند و از درون فرو می‌ریزد.

 

 

کارگردان دو رویکرد متفاوت به زندگی و مرگ دارد. تصاویر ماورایی، با رنگ‌های روشن فیلم‌برداری شده است. به عنوان نمونه، فضای زندگی پس از مرگ اوکسبال که به همراه پدرش است، در دشت پوشیده از برف است. این در تقابل تصاویر زندگی اوکسبال است. کوچه‌های تنگ، خانه‌های تاریک و فضایی با رنگ‌های تیره محیط زندگی اوکسبال را می‌سازد. انگار رنج و آلام او، نمود بیرونی یافته است. این رویکرد، در راستای مسئله‌ی فیلم است و به نوعی مواجهه‌ی کارگردان با مسئله‌ی مرگ است. شیوه‌ی به‌کارگرفته‌شده برای تصویر این مواجهه، در بخش هایی از فیلم, با کلیت فیلم هماهنگ نیست. به عنوان نمونه، کارگردان در فضای رئالیستی مربوط به زندگی اوکسبال، از تمهیدات سورئالیستی بهره می جوید. چسبیدن مرده‌های پناهندگان چینی به سقف و… سکانس‌هایی هستند که نامتناسب با فضای سکانس‌های پیشین هستند و کارکردی در روایت فیلم ندارند.

یکی دیگر از ضعف‌های فیلم، خرده‌داستان‌هایی است که به موازات خط روایی فیلم طرح می‌شوند و در خدمت روایت اصلی فیلم نیستند. خرده‌داستان‌هایی مانند توانایی احضار ارواح توسط اوکسبال، رابطه‌ی دومرد چینی و… نمونه خرده‌روایاتی هستند که اگر حذف بشوند، روایت فیلم را دچار مشکل نمی‌کنند و چه بسا فیلم، مسئله‌ی خویش را روان‌تر و پیراسته‌تر روایت می‌کرد.

نام فیلم، «زیبا» است. زیبا با املای غلط. دختر اوکسبال، املای این لغت را می‌پرسد و اوکسبال بر این املا تاکید می‌کند. داستان فیلم در شهر زیبای بارسلونا می‌گذرد ولی مخاطب از مناظر زیبای بارسلونا چیزی نمی‌بیند. انگار به غلط نام شهر بیان شده‌است. فضای شلوغ، سرد و خشن شهر در مقابل تصور مخاطب از زیبایی‌های بارسلونا در پی اثبات غلط‌بودن تصور مخاطب است. اوکسبال، شخصیتی است که حتی بر روی چگونگی غذاخوردن و تربیت فرزندانش حساس است، اما در جامعه، انگار در جایگاه غلطی قرار گرفته‌است. اوکسبال برای رفع‌نگرانی‌هایش درباره‌ی آینده‌ی فرزندانش، هرچه به نظرش می‌رسد، انجام می‌دهد. اما انگار سرنوشت به او ثابت می‌کند که نقشه‌ها و تصوراتش غلط است. انگار همه‌چیز غلط است تا مخاطب تصور غلطش از مرگ را به فراموشی بسپارد و زیبایی را در واژه و قالب جدید جستجو کند.

اکثر فرهنگ‌های دوران باستان به خصوص آزتک‌ها و مایا‌ها، جغد را نماد مرگ و نابودی می‌دانند. در ابتدا و آخر فیلم، که تصویر پس از مرگ اوکسبال است، جغد مرده‌ای را روی زمین دیده‌می‌شود. انگار کارگردان می‌خواهد با نیست‌کردن نماد نابودی، یک‌جور جاودانگی را به تصویر بکشد. تنها سکانسی که اوکسبال در آرامش کامل در کنار پدرش است. پدری که دیدنش، رویای تمامی عمر اوکسبال بود. مردی که زیبایی را متفاوت از همه می‌نوشت و به هر دری زد تا به آرامشی جاودان برسد. لورکا, شاعر اسپانیایی, شعر زیبایی دارد: از این همه در/یکی حتما واقعی است/ یکی از این همه در/ باید باز شود ….

 

منتشر شده در روزنامه روزگار 25 مرداد 1390

اشتراک این مطلب
  • اشتراک در Facebook
  • اشتراک در Twitter
  • اشتراک در Pinterest
  • اشتراک در Linkedin
https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/Javier-Bardem-Spanish-Biutiful-crook-daughter-Alejandro_2.jpg 260 400 سعید احمدی پویا https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/final-logo.png سعید احمدی پویا2020-02-17 20:55:262020-03-18 21:03:12نقدی بر فیلم زیبا (Biutiful) | بازشدن آخرین در ...
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − سه =

دسته‌ها

  • اشاره‌گر
    • بانکداری و پرداخت الکترونیک
    • فناوری اطلاعات
    • مدیریت کسب‌و‌کار
  • برداشت
    • تئاتر
    • فیلم
    • کتاب
  • دسته‌بندی نشده

آخرین عکس‌های اینستاگرام کسب و کاری

s.ahmadipouya

بررسی تفصیلی دغدغه‌ها و چالش‌های #شبکه_بانکی کشور در خصوص #هویت_دیجیتال و #احراز_هویت_غیرحضوری با حضور:
جناب آقای اینالویی
جناب آقای صدری
جناب آقای شاه‌گشتاسبی
و بنده
در مرکز فابا به میزبانی جناب آقای دکتر بختیاری.
از اینجا تماشا بفرمائید:
https://www.aparat.com/v/x2l3r@farhad285
@rostam_shahgoshtasbi
@bakhtiariihamed
@fabacenter
#احراز_هویت_دیجیتال
#احراز_هویت
#بانکداری_دیجیتال
در سلسله نشست‌های #احراز_هو در سلسله نشست‌های #احراز_هویت_دیجیتال به چالش‌های این موضوع در حوزه #بانکداری_الکترونیک و #تجارت_الکترونیکی خواهیم پرداخت و به صراحت  از دغدغه‌های صاحبان کسب‌وکار با رگولاتور سخن خواهیم گفت.
نشست در محیط اسکایپ برگزار می‌شود و بازپخش آن دوشنبه شب ساعت ۲۰ بر روی اینستاگرام #مرکز_فابا صورت خواهد پذیرفت.
«کوزه‌گر از کوزه شکسته آب م «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد» ضرب‌المثلی است که نقل روز اهالی صنف فن‌آوری اطلاعات درباره انتخابات صنف است. سامانه انتخابات هیئت مدیره #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای (#نصر) در روز پنجشنبه 29 آبان، با چالش‌های عدیده‌ای روبرو شد و در ساعاتی از زمان مجاز اخذ رای، امکان رای‌دهی مهیا نگردید و #انتخابات تا ساعت 17روز شنبه اول آذرماه تمدید گردید. در این باره چند گزاره مهم قابل تامل می‌باشد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1794لازم به ذکر است که  این مطلب در صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد امروز مورخ 1399/09/01 منتشر شده است.
این هفته در خدمت دوست خوبم، این هفته در خدمت دوست خوبم، آرش سروری عزیز @arashsoruri هستم در اینستالایو.
چهارشنبه ۵ آذر ساعت ۱۹ فراموش نکنید.
منتظرتان هستیم. با مهر
و اما مطالبه صنفی هفتم.در حوزه کاری #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای، چالش اطلاع‌رسانی وارتباط با اعضاء وعلاقمندان، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از نمایندگان، فعالان و اعضای کمیسیون مشاوران است. ایجاد یک شبکه ارتباطی تعاملی گسترده که تمامی اعضاء حقیقی و مشاوران، بتوانند دغدغه‌های خود را مطرح کرده و از آن پاسخ بگیرند، یکی از مطالبات صنفی اعضای حقیقی و مشاوران است. اعضایی که تصور می‌کنند صدای‌شان در سازمان به گوش کسی نمی‌رسد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1787لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/28 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
بررسی و ارزیابی هفت چالش کبیره صنفی مشاوران و ارائه برنامه‌های پیشنهادی در خصوص چالش‌های مذکور در :
Moshaverannsr.ir
و اما #مطالبه_صنفی ششم #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه_ای.در حوزه کاری مشاوران، چالش ارتقاء و به‌روزرسانی دانشی مشاوران، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران است و هر مشاوری سعی می‌کند با یافتن کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی در حوزه‌های تخصصی، سطح دانش تخصصی خود را به‌روز نگه دارد. از سوی دیگر، نیاز است مشاوران بر قوانین و مقررات حوزه تخصصی خود که مرتب در حال تغییر است، مسلط باشند. تمامی این دغدغه‌ها، یک چالش ذهنی دائمی برای مشاوران ایجاد کرده است و آن هم ارتقاء سطح دانش و سواد تخصصی است.ادامه در:
https://ahmadipouya.com/?p=1778لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/25 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
#پنجمین_مطالبه از  هفت #مطالبه_صنفی_کبیره_مشاوران!و اما #مطالبه_صنفی پنجم.در حوزه کاری مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای ، چالش ارزش‌گذاری خدمات #مشاوران یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران  است و در ابتدای مذاکرات کسب‌وکاری به جای آن که مشاوران بر تحلیل نیازمندی‌های سازمان کارفرما متمرکز شوند، عمده زمان خود را مصروف به چانه‌رنی با کارفرما و توجیه کیفیت خدمات ارائه شده به سازمان کارفرما  می‌کنند در حالی‌که در صورت وجود نظام تعرفه‌گذاری مشخص برای خدمات مشاوران، می‌توان به تمرکز یکپارچه مشاوران برای ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده، امیدوار بود .ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1768لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/24 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
‏به نظرم توی هر موقعیتی که عنان احساس، قوه خرد را در چنگ می‌گیرد، تصویری که واکنش‌ها می‌سازند، خود خود آدم‌ها است. هر آن کس که بتواند براحساسش، مهار بزند و اجازه بدهد خرد حاکم بشود، شایسته رفاقت ابدی است. آقا این آدم‌ها را طلا بگیرید که درنا هستند در این زمانه بی‌های‌وهوی لال پرست... #نصر_فراگیر #هم_آفرینی_صنفی
Follow on Instagram

آخرین عکس‌های اینستاگرام هنری

saeed_pouya

The Heart of Sky... The Heart of Sky...
Purity... Purity...
Flight of hope... Flight of hope...
The last Hope... The last Hope...
Autumn Sonata... Autumn Sonata...
Weightlessness ... Weightlessness ...
The life goes on ... The life goes on ...
#identity #identity
Uninvited Guests ... Uninvited Guests ...
Follow on Instagram

عضویت در خبرنامه

برای دریافت آخرین مطالب سایت
Loading

آخرین مطالب برداشت

  • نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شبآبان 21, 1399 - 8:22 ب.ظ

      «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰ عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی […]

  • نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»آبان 21, 1399 - 8:16 ب.ظ

      «تصمیم گرفتم زنده نمونم» چالش نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» با این دیالوگ آغاز می‌شود. هریسون، استاد دانشگاه و مجسمه سازی است که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شده است و از گردن به پایین فلج شده است. او که دیگر امیدی به بهبودی کامل ندارد، تصمیم می‌گیرد روند درمانش را متوقف […]

  • نقدی بر نمایش دولیتر در دو لیتر صلح | حیف حیفآبان 21, 1399 - 8:11 ب.ظ

      حیف، حیف… این مرثیه‌ای است که بازیگران زن نمایش «دولیتر در دو لیتر صلح» با صدای بلند فریاد می‌زنند و ضجه می‌زنند. مرثیه آدم‌هایی که زیر خاک خوابیدند و آنها زنده ماندند تا تقاص خون آن‌ها را پس بگیرند. پیروزی برای آن‌ها، در ریختن خون طرف مقابل تعریف شده است و تا خون دشمن […]

© کپی رایت – سعید احمدی‌پویا

نقدی بر فیلم سخنرانی پادشاه (The King’s Speech) | صدای تاریخی یک پادشا... نقدی بر فیلم یه حبه قند | یک حبه عشق…
رفتن به بالا