سعید احمدی پویا
  • خانه
  • وبلاگ برداشت
  • وبلاگ اشاره‌گر
  • درباره من
  • ارتباط با من
  • رزومه
  • English
  • Menu

نقدی بر فیلم آرگو (Argo) | آرگو یا سفینه فضایی؟

بهمن 28, 1398/0 دیدگاه /در برداشت, فیلم /توسط سعید احمدی پویا

 

«این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است.» این جمله در ابتدای هر فیلم، حساسیت‌های مخاطب را به خود جلب می‌کند. میزان این حساسیت، بستگی به درگیر بودن مخاطب در واقعیت نقل شده دارد. حال اگر این داستان به یکی از چالش‌برانگیز‌ترین وقایع تاریخی معاصر هم اشاره داشته باشد، دیگر باید منتظر حساسیت‌های مضاعف مخاطبان بود.

«آرگو» فیلمی است که به جریان اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی برمی‌گردد. واقعه‌ای که که منحر به قطع رابطه‌ی سیاسی بین دو کشور شد. حال یکی از طرفین درگیر، روایت خود را از این واقعه بیان کرده است. بدیهی است که طرف مقابل از این روایت راضی نباشد و پیش خود بپندارد که این فیلم تحریف تاریخ است. اما چند نکته‌ی کوچک وجود دارد که باید به آن پرداخت.

نحست آنکه در روایت یک واقعه‌ی تاریخی، چه رویکردی را باید اتخاذ نمود؟ آیا می‌توان با ملاک قرار دادن یک زاویه دید، یک روایت را تعریف کرد و مدعی وفدار بودن به روایت بود؟ آیا «بی‌طرفی» در نقل روایت لحاظ می‌شود؟

در نقل یک روایت تاریخی، نخست باید نسبت راوی و روایت بررسی شود. فیلم «آرگو» بر اساس روایت «تونی مندز» افسر سابق سیا و گزارش‌های خبری رسانه‌ها از واقعه ساخته شده است. بدیهی است که جای خالی راوی سومی احساس می‌شود. راوی که از این سوی قضیه، داستان را از زاویه‌ی دیگر تعریف کند و ضامن بی‌طرفی و نگاه منصفانه‌ی یک روایت مستند باشد.

 

 

اینکه روایت از کدام‌سو روایت می‌شود، تاثیر بسیار مهمی در روایت دارد. رسانه‌ها همواره از زاویه بیرونی به قضایای سفارت نگاه کردند و این فیلم، از درون سفارت روایت خود را می‌گوید. همین منظر سبب شده است که سکانس‌های ابتدایی فیلم، نظر مخاطب را جلب ‌کند. اما فقط این روایت از زاویه‌ی دید کارکنان سفارت است. آن طرف مناقشه دانشجویان انقلابی بودند که در روایت به آنان اشاره‌ای نمی‌شود و فقط برخوردهای خشن از آنان تصویر می‌شوند. در فیلم‌ها و روایت واقعه، صدای این دانشجویان هم وجود دارد که فیلم برای پرداخت تراژیک موقعیت، به عمد به آن‌ها نپرداخته است.

نکته‌ی بعدی این است که از کجای یک واقعه‌ی تاریخی، باید آن را نقل کرد؟ آیا می‌توان روزی که یک واقعه‌ی خبری در تیتر رسانه‌ها قرار می‌گیرد، آغاز یک واقعه‌ی تاریخی دانست؟ آیا می‌توان بسترهای تاریخی یک رویداد را، که ممکن است به سی‌سال قبل برگردد، نادیده گرفت؛ البته کارگردان آرگو نیز به همین نکته توجه داشته است؛ برای همین در ابتدای فیلم در مدت زمان دو دقیقه و سی ثانیه با انیمیشن و عکس، به بیان پس‌زمینه‌های تاریخی این اتفاق می‌پردازد و سعی می‌کنند از تمامی حوادث تاریخی از جمله کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت محمد مصدق تا وقایع سال ۱۳۵۷ را در این مدت زمان برای مخاطب تعریف کند. بدیهی است که مخاطب فیلم نمی‌تواند در این مدت زمان، پی به حس غرب‌ستیزی تاریخی ایرانیان پی ببرد و حس آن روزهای مردم عادی برایش ملموس شود.

 

 

 

 

تنها شخصیت ایرانی که در روایت حضور دارد، خدمتکار سفارت کانادا است. روند روایت به گونه‌ای است که مخاطب به او بی‌اعتماد است. تنها در سکانسی کوتاه، سرانجام و عاقبتش تعریف می‌شود و بدون آنکه به مصائب و سختی‌های او و دیگر ایرانی‌ها پرداخته شود. این را بگذارید در کنار اینکه حتی خواب آرام پسر قهرمان فیلم در آغوش پدر به تصویر کشیده می‌شود. شاید با شخصیت‌پردازی بهتر و نشان دادن شخصیت‌های ایرانی دیگر، می‌شد بی‌طرفی روایت را حفظ کرد.

تصویری که از ایران ارائه می‌شود، روایتی مبتنی بر عکس‌ها و گزارشات خبری است. به عنوان مثال، عکس‌هایی از وقایع کنار هم چیده می‌شود تا تصویر آن روزهای تهران ساخته شود. به عنوان نمونه، تصویرهایی که شخصیت فیلم از درون تاکسی می‌بیند، شاید در واقعیت رخ داده باشد اما در زمان‌ها و مکان‌های مختلف! به این صورت نبوده است که کسی با تاکسی در خیابان‌های تهران حرکت کند و فقط آن تصاویر را ببیند! تصاویر زندگی عادی مردم در هیچ خبری منعکس نمی‌شود و روایتی که با چینش تصاویر خبری ساخته می‌شود، با واقعیت زاویه پیدا می‌کند.

معضل دیگر، اسطوره‌سازی فیلم و غلو بیش از حد فیلم‌های هالیوودی است. برای بالا بردن ضرب‌آهنگ فیلم و درگیر شدن تماشاگر، لحن روایت تغییر می‌کند و به آن خواشی غیر مستند افزوده می‌شود. به عنوان نمونه سکانسی که ماموران با ماشین‌های شورلت قدیمی به تعقیب و تهدید هواپیمای مسافربری می‌پردازند، بسیار مضحک و تخیلی از کار درآمده است.

 

 

در سکانسی از فیلم سرپرست گروه فیلمسازی از روی استوری‌بورد، داستانی تخیلی برای ماموران ایرانی تعریف می‌کند و داستان فیلم را با بیان یک افسانه تخیلی توضیح می‌دهد. در ضمن نام فیلم هم آرگو به معنای سفینه فضایی است. این نام برگرفته از نام فیلم تخیلی بود که به عنوان پوشش پروژه، قرار بود ساخته بشود. شاید باید به چشم یک سرگرمی به این فیلم نگاه کرد و نه فیلمی مستند و وفادار به واقعیت!

 

منتشر شده در روزنامه قانون اسفند 1391

اشتراک این مطلب
  • اشتراک در Facebook
  • اشتراک در Twitter
  • اشتراک در Pinterest
  • اشتراک در Linkedin
https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/argo-movie.jpg 260 400 سعید احمدی پویا https://ahmadipouya.com/wp-content/uploads/final-logo.png سعید احمدی پویا2020-02-17 21:30:122020-03-18 21:36:08نقدی بر فیلم آرگو (Argo) | آرگو یا سفینه فضایی؟
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو + 7 =

دسته‌ها

  • اشاره‌گر
    • بانکداری و پرداخت الکترونیک
    • فناوری اطلاعات
    • مدیریت کسب‌و‌کار
  • برداشت
    • تئاتر
    • فیلم
    • کتاب
  • دسته‌بندی نشده

آخرین عکس‌های اینستاگرام کسب و کاری

s.ahmadipouya

بررسی تفصیلی دغدغه‌ها و چالش‌های #شبکه_بانکی کشور در خصوص #هویت_دیجیتال و #احراز_هویت_غیرحضوری با حضور:
جناب آقای اینالویی
جناب آقای صدری
جناب آقای شاه‌گشتاسبی
و بنده
در مرکز فابا به میزبانی جناب آقای دکتر بختیاری.
از اینجا تماشا بفرمائید:
https://www.aparat.com/v/x2l3r@farhad285
@rostam_shahgoshtasbi
@bakhtiariihamed
@fabacenter
#احراز_هویت_دیجیتال
#احراز_هویت
#بانکداری_دیجیتال
در سلسله نشست‌های #احراز_هو در سلسله نشست‌های #احراز_هویت_دیجیتال به چالش‌های این موضوع در حوزه #بانکداری_الکترونیک و #تجارت_الکترونیکی خواهیم پرداخت و به صراحت  از دغدغه‌های صاحبان کسب‌وکار با رگولاتور سخن خواهیم گفت.
نشست در محیط اسکایپ برگزار می‌شود و بازپخش آن دوشنبه شب ساعت ۲۰ بر روی اینستاگرام #مرکز_فابا صورت خواهد پذیرفت.
«کوزه‌گر از کوزه شکسته آب م «کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد» ضرب‌المثلی است که نقل روز اهالی صنف فن‌آوری اطلاعات درباره انتخابات صنف است. سامانه انتخابات هیئت مدیره #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای (#نصر) در روز پنجشنبه 29 آبان، با چالش‌های عدیده‌ای روبرو شد و در ساعاتی از زمان مجاز اخذ رای، امکان رای‌دهی مهیا نگردید و #انتخابات تا ساعت 17روز شنبه اول آذرماه تمدید گردید. در این باره چند گزاره مهم قابل تامل می‌باشد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1794لازم به ذکر است که  این مطلب در صفحه اول روزنامه دنیای اقتصاد امروز مورخ 1399/09/01 منتشر شده است.
این هفته در خدمت دوست خوبم، این هفته در خدمت دوست خوبم، آرش سروری عزیز @arashsoruri هستم در اینستالایو.
چهارشنبه ۵ آذر ساعت ۱۹ فراموش نکنید.
منتظرتان هستیم. با مهر
و اما مطالبه صنفی هفتم.در حوزه کاری #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای، چالش اطلاع‌رسانی وارتباط با اعضاء وعلاقمندان، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از نمایندگان، فعالان و اعضای کمیسیون مشاوران است. ایجاد یک شبکه ارتباطی تعاملی گسترده که تمامی اعضاء حقیقی و مشاوران، بتوانند دغدغه‌های خود را مطرح کرده و از آن پاسخ بگیرند، یکی از مطالبات صنفی اعضای حقیقی و مشاوران است. اعضایی که تصور می‌کنند صدای‌شان در سازمان به گوش کسی نمی‌رسد.ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1787لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/28 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
بررسی و ارزیابی هفت چالش کبیره صنفی مشاوران و ارائه برنامه‌های پیشنهادی در خصوص چالش‌های مذکور در :
Moshaverannsr.ir
و اما #مطالبه_صنفی ششم #مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه_ای.در حوزه کاری مشاوران، چالش ارتقاء و به‌روزرسانی دانشی مشاوران، یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران است و هر مشاوری سعی می‌کند با یافتن کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی در حوزه‌های تخصصی، سطح دانش تخصصی خود را به‌روز نگه دارد. از سوی دیگر، نیاز است مشاوران بر قوانین و مقررات حوزه تخصصی خود که مرتب در حال تغییر است، مسلط باشند. تمامی این دغدغه‌ها، یک چالش ذهنی دائمی برای مشاوران ایجاد کرده است و آن هم ارتقاء سطح دانش و سواد تخصصی است.ادامه در:
https://ahmadipouya.com/?p=1778لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/25 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
#پنجمین_مطالبه از  هفت #مطالبه_صنفی_کبیره_مشاوران!و اما #مطالبه_صنفی پنجم.در حوزه کاری مشاوران #سازمان_نظام_صنفی_رایانه‌ای ، چالش ارزش‌گذاری خدمات #مشاوران یکی از مواردی است که دغدغه بسیاری از مشاوران  است و در ابتدای مذاکرات کسب‌وکاری به جای آن که مشاوران بر تحلیل نیازمندی‌های سازمان کارفرما متمرکز شوند، عمده زمان خود را مصروف به چانه‌رنی با کارفرما و توجیه کیفیت خدمات ارائه شده به سازمان کارفرما  می‌کنند در حالی‌که در صورت وجود نظام تعرفه‌گذاری مشخص برای خدمات مشاوران، می‌توان به تمرکز یکپارچه مشاوران برای ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده، امیدوار بود .ادامه در:https://ahmadipouya.com/?p=1768لازم به ذکر است که این مطلب در تاریخ 1399/08/24 در سایت ماهنامه پیوست منتشر شده است.
‏به نظرم توی هر موقعیتی که عنان احساس، قوه خرد را در چنگ می‌گیرد، تصویری که واکنش‌ها می‌سازند، خود خود آدم‌ها است. هر آن کس که بتواند براحساسش، مهار بزند و اجازه بدهد خرد حاکم بشود، شایسته رفاقت ابدی است. آقا این آدم‌ها را طلا بگیرید که درنا هستند در این زمانه بی‌های‌وهوی لال پرست... #نصر_فراگیر #هم_آفرینی_صنفی
Follow on Instagram

آخرین عکس‌های اینستاگرام هنری

saeed_pouya

The Heart of Sky... The Heart of Sky...
Purity... Purity...
Flight of hope... Flight of hope...
The last Hope... The last Hope...
Autumn Sonata... Autumn Sonata...
Weightlessness ... Weightlessness ...
The life goes on ... The life goes on ...
#identity #identity
Uninvited Guests ... Uninvited Guests ...
Follow on Instagram

عضویت در خبرنامه

برای دریافت آخرین مطالب سایت
Loading

آخرین مطالب برداشت

  • نقدی بر نمایش آناکارنینا | دعوت به یک دوئل در نیمه‌شبآبان 21, 1399 - 8:22 ب.ظ

      «عشق‌ورزیدن کافیست، آن‌گاه همه‌چیز لذت‌بخش است.» لئو تولستوی، دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰ عشق، پیچیده­ترین مضمون بشری است که دستمایه داستان­های بسیاری شده است. آنا کارِنینا  رمانی است از لئو تولستوی، نویسندهٔ روسی که به عشق­ورزیدن از زاویه دیگر پرداخته است. از زاویه­ای که شاید عدم تعهد و پایبندی به خانواده و خیانت معنا شود؛ عشقی […]

  • نقدی بر نمایش بالاخره این زندگی مال کیه؟ | دشواری یک «حق انتخاب»آبان 21, 1399 - 8:16 ب.ظ

      «تصمیم گرفتم زنده نمونم» چالش نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» با این دیالوگ آغاز می‌شود. هریسون، استاد دانشگاه و مجسمه سازی است که در یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شده است و از گردن به پایین فلج شده است. او که دیگر امیدی به بهبودی کامل ندارد، تصمیم می‌گیرد روند درمانش را متوقف […]

  • نقدی بر نمایش دولیتر در دو لیتر صلح | حیف حیفآبان 21, 1399 - 8:11 ب.ظ

      حیف، حیف… این مرثیه‌ای است که بازیگران زن نمایش «دولیتر در دو لیتر صلح» با صدای بلند فریاد می‌زنند و ضجه می‌زنند. مرثیه آدم‌هایی که زیر خاک خوابیدند و آنها زنده ماندند تا تقاص خون آن‌ها را پس بگیرند. پیروزی برای آن‌ها، در ریختن خون طرف مقابل تعریف شده است و تا خون دشمن […]

© کپی رایت – سعید احمدی‌پویا

نقدی بر فیلم عشق | خانه‌ای بی‌هیولاهای مهربان... نقد فیلم بازگشت (The Return) | روایت عکس‌ها
رفتن به بالا